-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بس که نور ز حسن تو در جهان بدود هزار پیک نظر در قفای آن بدود
2 به غیرتم ز نگاه کشیدهٔ تو که دید خدنگ نیمکشی کاندر استخوان بدود
3 خدنگ ناز تو تیریست کز کمان غرور نجسته تا پروسوفار در نشان بدود
4 من و تغافل چشمی که سردهد چو نگاه ز تیزی مژه در ریشههای جان بدود
5 ز تاب رفتن محمل مقیم هامون را نه پای آن که ز دنبال کاروان بدود
6 فتاده نقد دلی در میان صد دل بر به عشوه گوی که بردارد از میان بدود
7 ز بیم خشگ بماند اگر دود صد بار شکایت از ته دل تا سر زبان بدود
8 ز برق آه من امشب ستاره نزدیکست که آب گردد و بر روی آسمان بدود
9 دعای دیر اثر پیک آه میطلبد که در رکاب سرشگ سبک عنان بدود
10 سمند ناز چو رانی گذر به محتشم آر که در رکاب به این پای ناروان بدود