- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز من نگارم خبر ندارد به حال زارم نظر ندارد
2 خبر ندارم من از دل خود دل من از من خبر ندارد
3 کجا رود دل که دلبرش نیست کجا پرد مرغ که پر ندارد
4 امان از این عشق فغان از این عشق که غیر خون جگر ندارد
5 همه سیاهی همه تباهی مگر شب ما سحر ندارد
6 بهار مضطر منال دیگر که آه و زاری اثر ندارد
7 جز انتظار و جز استقامت وطن علاج دگر ندارد
8 ز هر دو سر، بر سرش بکوبند کسی که تیغ دو سر ندارد