1 ز من مپرس چه از روزگار میخواهم چه چیز دارد، از او وصل یار میخواهم
2 ز لاله و گل این باغ، سادهلوحترم که من طراوت ابر از غبار میخواهم
3 به جز زیان چه رسد ز آرزوی خویش مرا گل چراغم و باد بهار میخواهم
4 درین محیط چنان الفتیست با موجم که تا سفینه ز چوب چنار میخواهم
5 مگو سلیم تو از من چه چیز میخواهی وفاست کار من و مزد کار میخواهم
دیدگاهها **