ز دوری تا به کی، ما را چنین از هلالی جغتایی غزل 391

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

ز دوری تا به کی، ما را چنین مهجور می‌داری؟

1 ز دوری تا به کی، ما را چنین مهجور می‌داری؟ وگر نزدیک می‌آیم تو خود را دور می‌داری

2 طبیب من تویی، اما مرا بیمار می‌خواهی دوای من تویی، اما مرا رنجور می‌داری

3 به نور خود شبی روشن نکردی مجلس ما را چراغ آشنایی را چرا بی‌نور می‌داری؟

4 مگر کیفیت رنج خمار، ای جان، نمی‌دانی که ما را بی‌شراب لعل خود مخمور می‌داری؟

5 به دستور سگان زین آستانم چند می‌رانی؟ چه رسم است این که عاشق را بدان دستور می‌داری؟

6 به بزم وصل حاضر می‌کنی ارباب حشمت را همین مسکین هلالی را ز خود مهجور می‌داری

عکس نوشته
کامنت
comment