ز حیرت ماند در بند چکیدن از جویای تبریزی غزل 748

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوشش

1 ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوشش وگرنه قطرهٔ آبی است از شرم بناگوشش

2 گشود آخر به زور شوخی آن قفل معما را سخن موج تپش زد بسکه در لبهای خاموشش

3 همآغوش تو یکبار آنکه شد چون چشم قربانی پس از مردن بماند تا قیامت باز آغوشش

4 تکلف بر طرف سرچشمهٔ حیوان به جوش آمد چو گشتند از تکلم موجزن لبهای می نوشش

5 شبیه مجلس تصویر باشد بزم او امشب به سوی هرکه اندازم نظر گردیده مدهوشش

6 ز بس بگداخت از شرم بیاض گردنش جویا چنان کز گل چکد شبنم چکیده گوهر از گوشش

عکس نوشته
کامنت
comment