- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک سودش شود یاقوت دست افشار لعل خندهآلودش
2 مروت نیست با طبعم گهی از ناز میگوید چه میکردم اگر انصاف هم یارب نمیبودش
3 نگاه گرمی امشب آتشی افروخت در دلها که چشم مهر و مه روشن بود از سرمهٔ دودش
4 به امید مروت صبر بر بیداد او کردم ندانستم جفا و جور جویا خواهد افزودش