ز بس تمکین تکلم بر لبش از جویای تبریزی غزل 485

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ز بس تمکین تکلم بر لبش اسرار را ماند

1 ز بس تمکین تکلم بر لبش اسرار را ماند ز بس شوخی ستادن در رهش رفتار را ماند

2 نهال جرأتم را نیست باری با جگر داری به چشمم پنجهٔ شیران گل بی خار را ماند

3 ز بس دور از تو در گرد کدورت گشته ام پنهان شکست رنگ رویم رخنهٔ دیوار را ماند

4 شبم از روی او روز است و روز از زلف مشکین شب به راه جستجو شبگیر ما ایوار را ماند

5 به چشم آنکه کرد از حسن معنی چشم دل روشن به گردون مهر تابان صورت دیوار را ماند

6 سرم برگرد دل از فیض یادش بسکه می گردد دلم در سینه جویا نقطهٔ پرگار را ماند

عکس نوشته
کامنت
comment