- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنهانم که لبهایش بهم چسبیده از شیرینی جانم
2 به رنگ صبح شد پاشیده از بس در دل شبها خیال حسن پرشورش نمک در چشم حیرانم
3 ز بس دارد طراوت نوبهار حسن رنگینش نماید خاک را گل سایهٔ سرر خرامانم
4 ز بیدردانم از من شکوه ای گر کند جویا همیشه با دل پرخون به رنگ غنچه خندانم
5 خون حسرت لاله آسا در ایاغت می کنم ای جگر از آتش دل باز داغت می کنم