ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه از جامی غزل 837

ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه

1 ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه مرا مشاهده شد سر ثم وجه الله

2 کمال حسن ازل در جمال او دیدم چو بست بند قبا و شکست طرف کلاه

3 غلام لطف خرام ویم که سالک را گهی برد به سر راه و گه برد از راه

4 سر نیاز به راهش چه سود چون نکند ز ناز و حشمت و خوبی به زیر پای نگاه

5 مکن به عشق بتان عیب اهل دل ای شیخ ز سر عاشق عارف خدا بود آگاه

6 حدیث عشق که منشور دولت ابد است به گفت و گوی مقلد کجا شود کوتاه

7 شهود یار در اغیار مشرب جامی ست کدام غیر که لاشی ء فی الوجود سواه

عکس نوشته
کامنت
comment