1 ز بیگانه پرداخت بوم و برم را سواری که بر قلب زد لشکرم را
2 به دشتی که می پرورد شور عشقم مگر ناخن شیر، خارد سرم را
3 زمین بس که می بیند از صدمه، نیلی به گردون غلط می کند پیکرم را
1 گردی ز آستان تو یا مبدء النعم چشم امیدوار مرا منتهی الرّجا
2 سر کی فرود آیدم، الا به طوق تو؟ لالای کمترین توام، خالص الولا
1 زد حلقه عشق، بر در دولتسرای ما نقش مراد شد، شکن بوریای ما
2 از غمزهٔ تو رفت ز خونم فسردگی جوش نشاط زد، می مرد آزمای ما
1 از نالهٔ عاشق چه خبر بوالهوسی را آری خبر از درد کسی نیست کسی را
2 هر خیره سری چاشنی درد نداند از مائدهٔ عشق، چه قسمت مگسی را