1 ز آن عهد پر از نفاقت ای شمع سرور چون آتش شب نمای نزدیک ز دور
2 چون از تف تابش تو گشتیم نفور خواهی همه نار باش و خواهی همه نور
1 بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
2 زمین چو آینه صورت نمای گشت مگر ز گل نماند میان هوا و آب حجاب
1 روزگار عصیر انگور است خم ازو مست و چنک مخمور است
2 خیز تا سوی باغ بشتابیم کز می و میوه اندر او سور است