از عشقت ای شیرین صنم از انوری ابیوردی غزل 222

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

از عشقت ای شیرین صنم گرچه بر سر برمی‌زنم

1 از عشقت ای شیرین صنم گرچه بر سر برمی‌زنم نه یار دیگر می‌کنم نه رای دیگر می‌زنم

2 تو شاه خوبانی و من تا روز بر رخسار خود هر شب به دارالضرب غم بر نام تو زر می‌زنم

3 تا شد دلم آویخته در حلقهٔ زلفین تو سر از هوای دلبران چون حلقه بر در می‌زنم

4 دل برد و دامن درکشید تا پای‌بند وصل تو هرشب دو دست از هجر غم تا روز بر سر می‌زنم

عکس نوشته
کامنت
comment