1 از لطف تو قد سرو را حال آید وز رشک رخ تو ماه بدحال آید
2 ور با تو کند برابری آینه وار در پای تو افتاده چو خلخال آید
1 کجاست در همه ملک جهان سلیمانی که مهر دل نسپارد به دست شیطانی
2 به امر نافذ چون باد را دهد فرمان چرا نه دیو هوی راکند به زندانی
1 نه چو رخت ماه سخنگو بود نه چو قدت سرو سمن بو بود
2 سرو بنا از بر چشمم مرو سرو همان به که بر جو بود
1 می فرستد هزار حمد و ثنا مختصر بی تکلف اطناب
2 طرفه کنکاجگیم روی نمود این زمان چون درآمدیم از خواب