از تو بریدن صنما روی نیست از انوری ابیوردی غزل 43

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

از تو بریدن صنما روی نیست

1 از تو بریدن صنما روی نیست زانکه چو رویت به جهان روی نیست

2 تا تو ز کوی تو برون رفته‌ای کوی تو گویی که همان کوی نیست

3 گرچه غمت کرد چو مویی مرا فارغم از عشق تو یک موی نیست

4 روی ترا ماه نگویم از آنک ماه چو آن عارض دلجوی نیست

5 زلف ترا مشک نخوانم از آنک مشک بدان رنگ و بدان بوی نیست

6 چون لب تو بادهٔ خوش رنگ نه چون رخ تو لالهٔ خود روی نیست

7 زلف تو چوگان و دلم گوی اوست کیست که چوگان ترا گوی نیست

8 طعنهٔ بدگوی نباشد زیانش هرکه ورا دلبر بدخوی نیست

9 انوری از خوی بد تست خوار از سخن دشمن بدگوی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment