1 از ما تو هر آنچه دیده ای سایهٔ ماست بیرون ز دو کون ای پسر پایهٔ ماست
2 بی مایی ما به کار ما مایهٔ ماست ما «دایهٔ» دیگران و او دایهٔ ماست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر دولت درد دین ترا دست دهد یا باد ارادت و طلب بر تو جهد
2 یا موی کشان ترا بر شیخ برد یا او به دو اسبه روی سوی تو نهد
1 شمع ار چه من داغ جدایی دارد با گریه و سوز آشنایی دارد
2 سر رشتهٔ شمع به که سر رشتهٔ من کان رشته سری به روشنایی دارد
1 ای شمع بخیره چند بر خود خندی تو سوز دل مرا کجا مانندی؟
2 فرق است میان سوز کز جان خیزد تا آنچه به ریسمانش بر خود بندی.
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به