از سخن آن به که کس خاموش از سلیم تهرانی غزل 747

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

از سخن آن به که کس خاموش گردد همچو گل

1 از سخن آن به که کس خاموش گردد همچو گل صدزبان چون جمع شد، یک گوش گردد همچو گل

2 قسمت دل از وصال او به جز خمیازه نیست پای تا سر گر همه آغوش گردد همچو گل

3 چشم زخمی حسن او در کار دارد، دور نیست با خس و خاشاک اگر هم‌دوش گردد همچو گل

4 غیر مشکل گر تواند از منت پوشیده داشت آتش حسن تو کی خس‌پوش گردد همچو گل

5 رشک می‌آید مرا بر آن که در گلشن سلیم ساغی بر سر کشد، بیهوش گردد همچو گل

عکس نوشته
کامنت
comment