از تغار می چنان نوشم از امیرعلیشیر نوایی غزل 12

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

از تغار می چنان نوشم شراب ناب را

1 از تغار می چنان نوشم شراب ناب را کبر نتواند ز دریا آنچنان برد آب را

2 در جفا دارد قرار آن چشم و در بیداد خواب زانکه بردند از دل و چشمم قرار و خواب را

3 تا قیامت شام تنهایی بود در دیده خواب یک صبوحی مغتنم دان صحبت احباب را

4 گر وفا ز اهل زمان یابی شراب لعل نوش زانکه هرگز کس ندید این گوهر نایاب را

5 ایکه گویی در جوانی باده نوش اینک به بین مست در دیر مغان افتاده شیخ و شاب را

6 کشته ای آن چشم خونریزم که بهر قصد دین کرده جا در عین مستی گوشه محراب را

7 از در اهل جهان جستن مراد از فقر نیست وصل خواهی فانیا مسدود کن این باب را

عکس نوشته
کامنت
comment