-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بسکه نازک است دل پر ز آرزو داریم همچو شیشهٔ می گریه در گلو
2 من عمرهاست خدمت میخانه کرده ام کی می رسد به داد خمار دلم سبو؟
3 راه نجات را سر مویی نمانده اند کردند چاک سینهٔ ما چون به غم رفو
4 اندوه و گریه بود طعام و شراب ما روزی که می نوشت قلم «و اشربوا کلو»
5 فردا عمل طلب کند از ما نه نثر و نظم کاری نرفته پیش، سعیدا به گفتگو