سعیدا

سعیدا

سعیدا
سعیدا

از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح از سعیدا غزل 198

غزل 198 ام از 764 غزلیات

از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح

1 از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح از شب و از روز خود مهر بریده است صبح

2 بلبل شب زنده دار خون جگر می خورد پنبهٔ غفلت ز گوش تا نکشیده است صبح

3 فرق ندارد ز هم روز [و] شب وصل من شام قضا ناشده، باز دمیده است صبح

4 از حرکات فلک وز سکنات زمین صورت خشم است مهر طبع رمیده است صبح

5 خنجر عریان کیست بر جگر آسمان شام فرورفته بود باز کشیده است صبح

6 چشم سفیدی است روز، آه کشیده است شام روی سیاه است شب، دست گزیده است صبح

7 قدر شب وصل ما هیچ نداند که چیست نیم شب از دست او می نکشیده است صبح

8 بر ورق روزگار نیست جز این سرنوشت خواب گران است شب، بخت رمیده است صبح

9 ساده جوانی است شب بی خبر از عمر خویش خط بیاضش به روی تا ندمیده است صبح

10 این همه فیض از کجا تافت سعیدا از او گز ز دم صادقی سرنکشیده است صبح

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح

شاعر شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح چه کسی است ؟

شاعر شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح سعیدا می باشد.

شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح چیست ؟

قالب شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح غزل است

مضمون اصلی شعر از دم تیغ قضا شیر مکیده است صبح چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر