- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آفتاب روی تو عالم پر از ضیاست هر ذره را ز مهر جمال تو صد صفاست
2 یکدم نقاب زلف ز رخسار برفکن با عاشقان نما که جهان از چه رو فناست
3 از جلوه های عشق پرآوازه شد جهان آفاق سربسر زدم عشق پر صداست
4 زاهد اگر مخالف عشقی زکج رویست گر راست میروی ره عشاق با نواست
5 زحمت مکش طبیب بدرمان درد عشق زیرا که درد عشق عجب درد بی دواست
6 گر صد جفا و جور کند یار هر زمان ای دل صبور باش که آخر همان وفاست
7 بیگانه شد ز خویش و ز شادی فراغ یافت جانی که او بدرد و غم عشق آشناست
8 تا جان من قبول غم عشق یار شد زین غم بصد بلا دل غم دیده مبتلاست
9 انصاف و راستی اگرت هست مدعی قلاش ورند همچو اسیری بگو کجاست