ای از بهار حسن تو بر از امیرعلیشیر نوایی غزل 14

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

ای از بهار حسن تو بر چهره‌ام گلزارها

1 ای از بهار حسن تو بر چهره‌ام گلزارها در سینه زان گلزارها دارم خلیده خارها

2 از نیش هجرش متصل کو رشته جانم گسل چون دوخت نتوان چاک دل زان سوزن و زین تارها

3 در کلبه غم گر برم آیی نیابی پیکرم بس خاک و خواری بر سرم کافتاده از دیوارها

4 از حمرت رخسار کی بتوان شدن همرنگ وی ما را به خون او را به می چون رنگ شد رخسارها

5 چون زان بت آشفته خو آرم بسوی قبله رو بسته چو از هر تار مو بر گردنم زنارها

6 بودم به عقل ذوفنون پیر خرد پیش از جنون طفلان دوانندم کنون در کوچه و بازارها

7 زین نظم نو چرخ کهن یکباره گو حیرت مکن فانی چو تعلیم سخن دارد جامی بارها

عکس نوشته
کامنت
comment