1 از بوی حسد هرکه دماغش فردست رشکش نبود، وگر بود بیدردست
2 رنگ حسد از روی دو رویان پیداست زان رو بن گوش گل رعنا زردست
1 ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا لب بسته ناامیدی ازین گفتگو مرا
2 در چشم خلق بس که مرا خوار کردهای نشناسد آب روی، کس از آب جو مرا
1 به پیامی که کند باد صبا یاد مرا روم از دست ندانم که چه افتاد مرا
2 به کمند سر زلف تو گرفتار مباد آنکه خواهد کند از قید تو آزاد مرا
1 ز نقش کینه چو پاک است لوح سینه ما به دوستی که تو هم دل بشو ز کینه ما
2 ز خیرهچشمی خود سوختم که یار امروز هنوز در عراق است از نگاه دینه ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به