- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بحر غم دلم به کرانه نمیرسد کشتی وصل ما به میانه نمیرسد
2 چندان که آه میزنم از تیغ جور تو آن تیر آه ما به نشانه نمیرسد
3 چون زلف دلبران دل سرگشتهام ز غم آشفته شد چنانکه به شانه نمیرسد
4 بسیار محنتی به جهان دیدهام ولی هیچم به درد جور زمانه نمیرسد
5 یار مرا بسیست چو ما یار در جهان ما را خیال یار یگانه نمیرسد
6 چشمم به راه بود که جانان رسد به ما در گوش جان به غیر فسانه نمیرسد
7 جانا چو عهد ما بشکستی به دست جور بر ما تو را گرفت و بهانه نمیرسد
8 یک دم نمیرود ز غم تو که بر دلم از آتش فراق زبانه نمیرسد
9 گفتم به وصل خویش مرا دستگیر باش گفتا وصال ما به جهان نه نمیرسد