از غرور توبه غرق معصیت از جویای تبریزی غزل 858

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم

1 از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم تر شد از اشک پشیمانی همانا دامنم

2 سر ز بار منت احسان نیارم راست کرد لطف یاران طوق سنگینی شده بر گردنم

3 بسکه کاهیدم ز درد عشق چون گرد عبیر کرده پنهان ضعف تن در پردهٔ پیراهنم

4 در خیال آن سر مژگان ز بس بگداختم همچو ماهی استخوان خارییست پنهان در تنم

5 دامنی بر آتشم جویا زند هر برگ گل سوز عشق او یکی صد شد ز سیر گلشنم

عکس نوشته
کامنت
comment