- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از وصل روی جانان امشب چو کامکاری شکوه زبخت حیف است گر بر زبان برآری
2 شربت بود چو گیری از دست دوست حنظل عزت شمر چو بینی در عشق یار خواری
3 بلبل بموسم گل افغان و ناله ات چیست در روز وصل بیجاست غوغا و بیقراری
4 روی تو خوانده ام گل زلف کج تو سنبل سنبل بگل نماید گر زآنکه مشکباری
5 ای ابر نوبهاری دریا در آستینی بر کشت تشنه کامان شاید که رحمت آری
6 جز میکده که آنجا ما را امیدگاهست نشنیده ام زخاکی بوی امیدواری
7 گر دیگران به اعمال در حشر سربلندند من سر بزیر آنجا از بار شرمساری
8 ساقی به برتو هوشم زآن عقل سوز باده تا برکشیم خطی بر رسم هوشیاری
9 نبود مرا زر و زور تاره برم بکویش بر خاکیان حیدر رو مینهم بزاری
10 از درگه علی رو ای همرهان متابید کاشفته تاجور شد اینجا به خاکساری