حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی
حزین لاهیجی

از بس که تو را خوی، به عشاق از حزین لاهیجی غزل 217

غزل 217 ام از 1771 غزلیات

از بس که تو را خوی، به عشاق گران است

1 از بس که تو را خوی، به عشاق گران است بی قدر متاع سر بازار تو جان است

2 ته جرعه ای از ناز به گلزار فشاندی زان روز، لب غنچه ز خونابه کشان است

3 جان رفت و نکردی گذری بر سر خاکم دل خون شد و مغروری ناز تو همان است

4 زبن پیش چنین در نظرت خار نبودم هم بزم رقیبان شده ای، این گل آن است

5 گر پشت دو تا شد، سر سرو تو سلامت غم نیست اگر پیر شدم، عشق جوان است

6 گلگونه دولت نبود در خور مردان این غازه گری، لایق رخسار زنان است

7 ز افسانهٔ گرم تو حزین ، جان و دلم سوخت فریادکه این نالهٔ آتش نفسان است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است

شاعر شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است چه کسی است ؟

شاعر شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است حزین لاهیجی می باشد.

شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است چیست ؟

قالب شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است غزل است

مضمون اصلی شعر از بس که تو را خوی، به عشاق گران است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر