از حرف سست توبه، لب را گزید از حزین لاهیجی غزل 521

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

از حرف سست توبه، لب را گزید باید

1 از حرف سست توبه، لب را گزید باید گر لب نمی کشد می، حسرت کشید باید

2 در عشق ناخوش و خوش شوریدگان بدانند مطرب دم رسایی در نی دمید باید

3 شاید دهد دلش را با دوست آشنایی در خانقاه صوفی، یک خم نبید باید

4 آشفته روزگارم، جایی قرار من نیست بزمی که با حریفان، گفت و شنید باید

5 با آفتاب می زد، از یک پیاله شبنم گر ذوق وصل داری، از خود برید باید

6 زلف سیه برافشان، شب را به مشک تر گیر طرف نقاب بگشا،گر صبح عید باید

7 عشرت به کام خواهی، آیینه را به برگیر عیش مدام خواهی، لب را مکید باید

8 این آن غزل که گفته پیش از حزین سنایی این طرز گفتگو را از وی شنید باید

عکس نوشته
کامنت
comment