1 از لذت عاشقی چومسرور شوی در لشگر عاشقان چو منصور شوی
2 از ظلمت خود اگر دمی دور شوی در نور شوی و عاقبت نور شوی
1 دوست در مجلس جان آمد و محفل آراست شیوها کرد که هرگز بصفت ناید راست
2 باده نوشید و غزل خواند و صراحی در دست هر کجا رفت بدین شیوه قیامت برخاست
1 دین هر کس بقدر صدق و صفاست دیدن عاشقان طریق فناست
2 چند پرسی: لباب عرفان چیست؟ آنچه با فهم تو نیاید راست
1 مست از شراب عشق کن این عقل دوراندیش را از تو گدایی میکند، خیری بده درویش را
2 ای نور ایمان روی تو، وی جمله احسان خوی تو ای کعبه جان کوی تو، خیری بده درویش را