- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دل این شعله چو داغ صنم افروخته ایم آتش بتکده را در حرم افروخته ایم
2 شب غم را بعدم راه برد دلبر کام آتشی راه براه عدم افروخته ایم
3 موسی آرید باین دیر که ارباب نظر آتش طور ز روی صنم افروخته ایم
4 سجده برهمن اینجا نه حرامست بیا که صد آتشکده درکنج غم افروخته ایم
5 ما ملامت زدگانیم که در گوشه غم آتش دل همه از داغ هم فروخته ایم
6 کی بر اهل کرم روی طلب زرد کنم ما که از جرعه جام کرم افروخته ایم
7 گشته ایم از سخن پیر مغان روشن دل بفروغ نفسش جام جم افروخته ایم
8 تا بهر غمکده عرفی که گذر داشته ایم شمع مقصود زیمن قدم افروخته ایم