1 از مه قدحی نهاده بر کف گردون یاران گه خواب نیست خیزید کنون
2 ما نیز به کام خود قدح برگیریم نتوان بودن ز دور گردون بیرون
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 خانه امروز بهشت است که رضوان اینجاست وقت پروردن جان است که جانان اینجاست
2 نیست ما را سر بستان و ریاحین امروز نرگس مست و گل و سرو خرامان اینجاست
1 بدیدم چشم مستت رفتم از دست کوام آذر دلی بو کو نبی مست
2 دلم خود رفت و میدانم که روزی بمهرت هم بشی خوشیانم اژ دست
1 بنامیزد چنانت آفریدند که پنداری ز جانت آفریدند
2 نمیدانم ز جان خوشتر چه باشد که تا گویم که زانت آفریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **