- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از برگ گل که نسیم عبیر میآید نسیم اوست از آن دلپذیر میآید
2 حدیث کوثرم از یاد میرود به بهشت چو نقش روی و لبش در ضمیر میآید
3 برپخت خون عزیزان عجبتر آنکه هنوز از خردی از دهنش بوی شیر میآید
4 ندیدم آن رخ و از غم شدم بر آن در پیر جوان همیرود آنجا و پیر میآید
5 بیا به حلقه رندان که این چنین منظور میان اهل نظر بینظیر میآید
6 کسی که جامه برد بر قدرت کی آید راست به لطف چو بیش از حریر میآید
7 کمال دیده نخواهد ز قامتت بردوخت اگر معاینه بیند که تیر میآید