1 از آتش سودای تو دم زد دل من بر طارم افلاک علم زد دل من
2 دامان امید را ز مقصد پر یافت در پیروی تو تا قدم زد دل من
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 کردی از آشوب گردش های دهر کرد از صحرا و کوه آهنگ شهر
2 دید شهری پر فغان و پر خروش آمده ز انبوهی مردم به جوش
1 پیش که از ابر صفا نم نبود رسته گل صفوت آدم نبود
2 بود جهان یک به یک آیینه ها بلکه سراسر همه گنجینه ها
1 حبذا شاهی که در عهد شباب شد ز توبه همچو پیران بهره یاب
2 گر چه از باده لب آلود از نخست زان به آب توبه آخر لب بشست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **