از قید عهد بنده تو خود از محتشم کاشانی غزل 548

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

از قید عهد بنده تو خود رسته بوده‌ای

1 از قید عهد بنده تو خود رسته بوده‌ای عهدی نهفته هم به کسی بسته بوده‌ای

2 خواب گران صبح خبر داد ازین که دوش در بزم کرده آن چه توانسته بوده‌ای

3 مرغ دل آن نبود که ناید به دام تو گویا تو بی‌محل ز کمین جسته بوده‌ای

4 آورده‌ای بپرسش حالم رقیب را خوش ملتفت به حال من خسته بوده‌ای

5 گفتن چه احتیاج که غیری نبوده است در خانهٔ دلم که تو پیوسته بوده‌ای

6 گفتی دلت که برده ندانسته‌ام بگو در دلبری تو این همه دانسته بوده‌ای

7 در برم بهر خدمت شایسته رقیب ای محتشم تو این همه بایسته بوده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment