1 از پی نفخ صور نوع بشر چون شود حشر کرده در محشر
2 سویشان بعد از انتظارگران نامه های عمل کنند پران
3 سعدا را دهند بهر شرف نامه از سوی دست راست به کف
4 اشقیا را صحیفه ها در مشت از سوی چپ دهند یا پس پشت
1 از حسن آن بصری نافذ بصر نکته ای آرند عجب مختصر
2 کز دل غفلت زده گر دم فشاند آن نفس پاک که حجاج راند
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان