از سبزه بر گل خط می فزایی از جامی غزل 980

از سبزه بر گل خط می فزایی

1 از سبزه بر گل خط می فزایی دل می فریبی جان می ربایی

2 هر دم چه آیی از دیده در دل خود را به مردم تا کی نمایی

3 شد عمرم آخر در جست و جویت ای عمر رفته آخر کجایی

4 دور از تو جانم از تن جدا شد افغان ز دوری آه از جدایی

5 صد شعله از دل بر زد زبانه تا با غم تو کرد آشنایی

6 شد بر من آن سر روشن که باشد در آشنایی صد روشنایی

7 جامی مکن بس که از مهر خوبان چون با دل خود بس می نیایی

عکس نوشته
کامنت
comment