از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار از محتشم کاشانی غزل 481

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار من با من

1 از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار من با من که خواهد بیش گردد کینهٔ اغیار من با من

2 به این بخت زبون و طالع پستی که من دارم عجب گر سر در آرد سر و گل رخسار من با من

3 نمی‌دانم چه می‌گوید ز بدگویان که می‌گوید به این تلخی سخن شوخ شکر گفتار من با من

4 مرا کز رنجش اغیار دایم دل گران گشتی چسان بینم که باشد سر گران دل دار من با من

5 دل زارم چو برد آن شوخ و شد بیگانه دانستم که می‌کرد آشنائی از پی آزار من با من

6 ز کید خصم پیش یار من مقدار من کم شد نمی‌دانم چه دارد خصم بی‌مقدار من با من

7 به کویش محتشم چون ره برم شبهای تنهائی اگر همره نباشد آه آتش‌بار من با من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر