-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار من با من که خواهد بیش گردد کینهٔ اغیار من با من
2 به این بخت زبون و طالع پستی که من دارم عجب گر سر در آرد سر و گل رخسار من با من
3 نمیدانم چه میگوید ز بدگویان که میگوید به این تلخی سخن شوخ شکر گفتار من با من
4 مرا کز رنجش اغیار دایم دل گران گشتی چسان بینم که باشد سر گران دل دار من با من
5 دل زارم چو برد آن شوخ و شد بیگانه دانستم که میکرد آشنائی از پی آزار من با من
6 ز کید خصم پیش یار من مقدار من کم شد نمیدانم چه دارد خصم بیمقدار من با من
7 به کویش محتشم چون ره برم شبهای تنهائی اگر همره نباشد آه آتشبار من با من