فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

از آن به خدمت میخوارگان از فروغی بسطامی غزل 320

غزل 320 ام از 549 غزلیات

از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم

1 از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم که با وجود می از قید هر غمی جستم

2 اگر به یاد سلیمان همیشه دستی داشت من از لب تو سلیمان باده بر دستم

3 گهی ز نرگس مستانهٔ تو مخمورم گهی ز گردش پیمانهٔ تو سرمستم

4 سگ سرای توام گر عزیز و گر خوارم پی هوای توام گر بلند و گر پستم

5 خیال گشتم و در خاطر تو نگذشتم غبار گشتم و بر دامن تو ننشستم

6 همین بس است خیال درست عهدی من که از جفای تو پیمان بسته بشکستم

7 طناب عمر مرا دست روزگار گسیخت هنوز رشتهٔ امید از تو نگسستم

8 ز تیغ حادثه آن روز ایمنم کردند که با دو ابروی پیوستهٔ تو پیوستم

9 بدین طمع که یکی بر نشانه بنشیند هزار ناوک پران رها شد از شستم

10 فروغی ار دم وارستگی زنم شاید که من به همت شاه از غم جهان رستم

11 ستوده خسرو بخشنده ناصرالدین شاه که مستحق عطایش به راستی هستم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم

شاعر شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم چه کسی است ؟

شاعر شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم فروغی بسطامی می باشد.

شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم چیست ؟

قالب شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم غزل است

مضمون اصلی شعر از آن به خدمت میخوارگان کمر بستم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر