- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از پیرهنت بویی آمد به گلستانها کردند پر از نکهت گلها همه دامانها
2 با رشته همه چاکی شد دوخته وین طرفه کز رشته زلف تست این چاک گریبانها
3 تا خوان جمالت را آراست به سبزی خط افکند لب لعلت شوری به نمکدانها
4 گر زلف برافشانی در پا فکنی سرها چون لب به حدیث آری بر باد دهی جانها
5 دیدار رقیب از دور افزود مرا گریه از ابر سیه باشد افزونی بارانها
6 بیمار ترا محرم شربت دهد و مرهم بیچاشنی دردت فریاد ز درمانها
7 عیش و طرب عاشق درد و غم یار آمد گر نیست گمان اینها باشد دگرت آنها
8 عید است و کمال ار یار دارد سر قربانی ما نیز یکی باشیم از جمله قربانها