-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از نصارا چو صوفیان فضول گشت مشهور اتحاد و حلول
2 آن خدا و رسول و مریم گفت این خدا و وجود آدم گفت
3 عامه از وحدت اتحاد انگیخت ربقۀ دین خود بدان بگسیخت
4 در عبارت چو این بدان ماند ضد توحید عین آن داند
5 لیکن توحید نفی نقش توئی است اتحاد و حلول عین دوئی است
6 من و او عین شرک و تقلید است چه مناسب به اهل توحید است
7 هرکه را در حدیث من باشد حال او حال پیرزن باشد