1 از می، لب غنچه گشت گلگون ساقی چون لاله نشسته ایم در خون ساقی
2 اقبال تو می دهد ز ادبار نجات تنگ آمدم از نکبت افیون ساقی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 کشم آهی ز دل کامشب برد از دیده خوابش را گذارد نعل بر آتش، سمند پرشتابش را
2 دلی در دست بی پروا نگار غافلی دارم که در آتش ز خاطر می برد مستی، کبابش را
1 ز عشق، شور جنون شد، یک از هزار مرا سواد سنبل خط، شد سیه بهار مرا
2 به وادیی زده عشق تو پنجه در خونم که شمع، دیدهٔ شیر است، بر مزار مرا
1 شور دلها بود ترانه ما نمک دیده ها فسانه ی ما
2 دست پروردگان صیادیم قفس ماست، آشیانه ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **