1 از کبر دلا دست بعیوق مزن لافی که زنی ز دست معشوق مزن
2 افتاده هجرانی گوئی که نیم ای دل بهزیمت اندرون بوق مزن
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ببین آن روی اگر بر سرو بستانت قمر باید ببین آن زلف اگر بر ماه مشگینت کمر باید
2 لب و دندان او جوید رخ و زلفین او خواهد که را مرجان لؤلؤ پوش و مشک گل ببر باید
1 شده است بلبل داود و شاخ گل محراب فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
2 یکی سرود سراینده از ستاک سمن یکی زبور روایت کننده از محراب
1 روی مرجانی ز چشمم دوست پنهانی کند تا سرشک چشم من چون روی مرجانی کند
2 چون نبیند لعل ریحانی لبش با لعل خویش ای بسا چون خویش بیند لعل ریحانی کند؟
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به