ای از جمال روی تو یک ذره از اسیری لاهیجی غزل 466

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ماه

1 ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ماه بر منتهای حسن تو کس را نبود راه

2 گفتم چه دورم از تو چو ما را گناه نیست گفتا که مست هستی تو بدترین گناه

3 پیوسته گرچه با دل و جانست یار ما هر دم ز شوق اوست مرا صد فغان و آه

4 زان رو مرا به صورت خوبان بود نظر کز روی مه رخان به جمالت کنم نگاه

5 باشد ز نور روی تو ایمان انیس جان گر زانکه کفر زلف تو ما را بود پناه

6 بینم عیان ز پرده ذرات کاینات مهر جمال تو تابان شده چو ماه

7 در اشتیاق روی تو شیداست جان و دل بنما جمال خویش به عشاق گاه گاه

8 بگذر ز مال و منصب اگر یار بایدت زیرا که سد راه وصالست مال و جاه

9 گر چه گداست و مفلس اسیری ولی چه غم دارد به عشق دوست فراغت ز پادشاه

عکس نوشته
کامنت
comment