از صومعه آن به که به میخانه بری پی از جامی غزل 280

از صومعه آن به که به میخانه بری پی

1 از صومعه آن به که به میخانه بری پی جاوید نهی پشت فراغت به خم می

2 پوشیده قدح نوشی و هرگز نخروشی کز کی بود آیین قدحنوشی و تاکی

3 اینجا نبود ازکی و تا کی قدح آشام چندان که شود اول و آخر ز میان طی

4 یک لحظه فروداشت کن ای مطرب مجلس کز دایره ام برد برون زمزمه نی

5 هر نغمه ات از نی که رود سوی عدم باز بیم است که جانم برود در عقب وی

6 از چله کجا گرم شودصوفی خود بین چون چله وی سردتر است از چله دی

7 گر زنده دلی رو به در میکده جامی چون بهر صبوحی شنوی نعره یا حی

عکس نوشته
کامنت
comment