- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از حسن عالم گیراو کونین پرغوغاشدست وز تاب زلف سرکشش عالم پراز سوداشدست
2 جان و دلم در حلقه مویش گرفتار آمدست عقلم زنور روی او سرگشته و شیدا شدست
3 از جام عشقند از ازل، ذرات مست لم یزل ساقی صلایی میزند میخانه رادر واشدست
4 نام و نشان عالم و آدم نبود اندرمیان از جلوه حسن رخش نام جهان پیدا شدست
5 در صورت عالم علم بینم جمال آن صنم مجنون عشقم لاجرم عالم برم لیلا شدست
6 من از غم عشقش چنین زار و نزار و ناتوان رحمتش نمی آید بمن گوئی دلش خاراشدست
7 عیش و حضوری در جهان دارم که کس ندهد نشان زیراکه شاه عشق راجان ودلم مأوا شدست
8 ای کاشکی آن تند خو پرده برافکندی زرو تا هر کسی دیدی که او نور جهان آراشدست
9 نام اسیری در جهان قلاش ورند و مست دان یارب چه شد کز عاشقان او در جهان رسواشدست