1 از عشق خدا گر به سرت شور و نواست از حق بنما طلب دلت هرچه که خواست
2 با دیده حقبین بنگر خوبان را رخسار نکو آینه صنع خداست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 آنکه هر دم زندم ناوک غم بر دل ریش زود باشد که پشیمان شود از کرده خویش
2 بشنو این نکته که در مذهب رندان کفر است رندی و عاشقی و آگهی از مذهب و کیش
1 از باده مست گشت بت میپرست ما آمد چه خوب فرصت وصلش به دست ما
2 ما بر امور انفس و آفاق قادریم لیکن قضاست مسئله پایبست ما
1 ترک من از خانه بیحجاب برآمد ماه صفت از دل سحاب برآمد
2 عاقبتم شد وصال دوست میسر دیده بختم دگر ز خواب برآمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به