1 از بدایات گیر تا ابواب بعد ازان تا معاملات و صواب
2 بعد اخلاق دان تو قسم اصول بعد ازان ادویه،مباش ملول
3 قسم احوال پس ولایاتست تا نگویی که شطح و طاماتست
4 پس حقایق بود،یقین می دان پس نهایات،ای عزیز زمان
1 گر دل برفت، مسکن جانها بکوی تست گر عقل رفت، جرعه ما در سبوی تست
2 در جان ما ز بحر صفا شبنمی نماند ما خوشدلیم کآب سعادت بجوی تست
1 ساقی، ز کرم پر کن این جام مصفا را آن روح مقدس را، آن جان معلا را
2 روزی که دهی جامی، از بهر سرانجامی یک جرعه تصدق کن آن واعظ رعنا را
1 ای مظهر جمال تو مرآت کاینات وی جنبش صفات تو از مقتضای ذات
2 هرجا که هست لمعه روی تو لامعست گر کنج صومعه است و گر دیر سومنات