1 از بدایات گیر تا ابواب بعد ازان تا معاملات و صواب
2 بعد اخلاق دان تو قسم اصول بعد ازان ادویه،مباش ملول
3 قسم احوال پس ولایاتست تا نگویی که شطح و طاماتست
4 پس حقایق بود،یقین می دان پس نهایات،ای عزیز زمان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بگوش سرو چه گفتی؟ که پای کوبانست بگوش عقل چه گفتی، که مست و حیرانست
2 مرا مگوی که: آهسته باش و دم درکش فغان من همه زان چشم مست فتانست
1 چند ازین افسانهای خاک و آب؟ در طلب داری، رخ از دریا متاب
2 چند گردی کوه و صحرا از هوس؟ پیش «هو» آ «انه حسن المآب »
1 چند پرسی ز کجایی و کجایی و کجا؟ از نهان خانه تجریدم و از دار فنا
2 تو جدل میکنی، اما چه کنی چون نکنی؟ گفت در حق تو حق: «اکثر شی ء جدلا»
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به