1 از عین علی عین همه پیدا شد وز لام علی لب همه گویا شد
2 از یای علی یدین خلق بیضا شد آن کس که علی شناخت او دانا شد
1 ای که رخت به روشنی غیرت آفتاب شد خفته ز شرم مردمی چشم خوشت به خواب شد
2 نافه به بوی زلف تو، آمد و گشت خاک ره گل ز هوای عارضت رفت و در آتش آب شد
1 ساقیا آمد به جوش از شوق لعلت جان ما خضر مایی، می بیار از چشمه حیوان ما
2 با لب لعلت به جان بستیم پیمان در ازل تا ابد پیمانه لعل تو و پیمان ما
1 یارب چه شد آن دلبر عیاره ما را کآزرد به هجران دل صد پاره ما را
2 بر اوج سعادت تو نگه دار خدایا از نقص و زوال آن شه سیاره ما را