از دور عشقباز ترا می توان از جویای تبریزی غزل 173

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

از دور عشقباز ترا می توان شناخت

1 از دور عشقباز ترا می توان شناخت دوا نخست هر که ترا دید رنگ باخت

2 هرگز نمیرد آنکه پی جستجوی اوست آب حیات شد چو در این ره نفس گداخت

3 شرمنده شد زهمسری بهتر از خودی تا شد مقابل رخت آئینه روی ساخت

4 دنبال کرده نفس به جایی نمی رسد یکران همت آنکه در این راه تاخت باخت

5 از اهل خلق کس نگریزد که صحبتش با نیک و بد ز فیض نوازش بود نواخت

6 سنگ نمک بود محک اهل روزگار نامرد و مرد را به همین می توان شناخت

7 جویا چه فیضها که نبرد از جهاد نفس هر کس سمند سعی در این رزمگاه تاخت

عکس نوشته
کامنت
comment