- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دور بدیدم آن پری را آن رشک بتان آزری را
2 در مغرب زلف عرض داده صد قافله ماه و مشتری را
3 بر گوشهٔ عارض چو کافور برهم زده زلف عنبری را
4 جزعش به کرشمه درنوشته صد تختهٔ تازه کافری را
5 لعلش به ستیزه در نموده صد معجزهٔ پیمبری را
6 تیر مژه بر کمان ابرو برکرده عتاب و داوری را
7 بر دامن هجر و وصل بسته بدبختی و نیکاختری را
8 ترسان ترسان به طنز گفتم آن مایهٔ حسن و دلبری را
9 کز بهر خدای را کرایی؟ گفتا به خدا که انوری را