1 بی جذبه ی دوستان ز جا نتوان رفت هر راه که نیست رهنما، نتوان رفت
2 فریاد مؤذن بشنو تا دانی ناخوانده به خانه ی خدا نتوان رفت
1 میدهد سیل سراغ ره ویرانهٔ ما چون صدف در بغل موج بود خانهٔ ما
2 چوب گل بهر دوا در همه گلزار نماند بلبلان را چه بلایی شده دیوانهٔ ما!
1 عید تو همیشه در طرب سازی باد کار تو چو خورشید سرافرازی باد
2 در بزم تو چرخ از سرانگشت هلال چون کاسه ی چینی به خوش آوازی باد
1 لب تو کرد پر از می ایاغ آینه را نمود زلف تو دود چراغ آینه را
2 به صبر چاره ی درد دلم حواله مکن مبند مرهم زنگار، داغ آینه را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به